پردازش اطلاعات در ذهن انسان، فرآیندی پیچیده، سریع و حیاتی است که در واکنشهای ما نهفته است. آشنایی کامل با چگونگی عملکرد این عملکرد درونی، هدف اصلی یکی از جذابترین و پویاترین شاخههای علوم اعصاب و رفتار، یعنی روانشناسی شناختی (Cognitive Psychology) است. این رشته روانشناسی شناختی به مطالعه علمی فرآیندهای ذهنی میپردازد و ذهن انسان را به مثابه یک سیستم پردازش اطلاعات، شبیه به یک کامپیوتر پیشرفته، در نظر میگیرد.
در واقع، سؤال بنیادین این است که روانشناسی شناختی چیست؟ این حوزه به چگونگی دریافت اطلاعات توسط ذهن میپردازد و نحوه ذخیره، بازیابی، دستکاری و استفاده از آن اطلاعات برای تعامل با جهان را نیز بررسی میکند. با بررسی این فرآیندهای درونی، روانشناسی شناختی دریچهای به سوی ماهیت هوشیاری، یادگیری و حل مسئله باز میکند.
فهرست مطالب این نوشته
Toggleروانشناسی شناختی چه موضوعاتی را بررسی میکند؟
روانشناسی شناختی بر روی چندین حوزه کلیدی تمرکز دارد که در مجموع، تصویر کاملی از عملکردهای ذهنی انسان ارائه میدهند. این موضوعات روانشناسی شناختی شامل فرآیندهایی هستند که ما برای درک و تعامل با محیط اطرافمان از آنها استفاده میکنیم. موضوعات اصلی روانشناسی شناختی شامل موارد زیر میشوند:
- مطالعه چگونگی انتخاب و تمرکز بر روی اطلاعات خاص و نادیده گرفتن محرکهای غیرمرتبط (توجه انتخابی)
- بررسی فرآیندهای کدگذاری، ذخیرهسازی و بازیابی اطلاعات در حافظه کوتاهمدت و بلندمدت (حافظه)
- تحلیل چگونگی کسب، تولید و درک زبان به عنوان ابزاری برای تفکر و ارتباط (زبان)
- چگونگی تفسیر اطلاعات حسی و تبدیل آن به تجربههای معنادار از جهان (ادراک)
- بررسی استراتژیهایی که افراد برای غلبه بر موانع و دستیابی به اهداف استفاده میکنند (حل مسئله)
- مطالعه انتخابهای شناختی در شرایط عدم قطعیت یا وجود گزینههای متعدد (تصمیم گیری)
با تمرکز بر این موارد، روانشناسی شناختی به طور مستقیم به این پرسش پاسخ میدهد که چگونه انسان فکر میکند، یاد میگیرد و به یاد میآورد.
نظریههای مهم در روانشناسی شناختی کداماند؟
ظهور روانشناسی شناختی در اواسط قرن بیستم، به عنوان انقلاب شناختی در نظر گرفته میشود و این حوزه را از محدودیتهای رفتارگرایی نجات داد.
این تحول مدیون تلاشهای پیشگامانی بود که مهمترین آنها اولریک نایسر (Ulric Neisser) است که اغلب به عنوان پدر روانشناسی شناختی شناخته میشود.
او با انتشار کتاب روانشناسی شناختی در سال ۱۹۶۷، چارچوب نظری و نام این رشته را تثبیت کرد. از مهمترین نظریههای مهم در روانشناسی شناختی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- رویکرد پردازش اطلاعات: این نظریه که نایسر و هربرت سایمون از توسعهدهندگان آن بودند، ذهن را به مثابه یک کامپیوتر در نظر میگیرد که ورودیها (محرکها) را میگیرد، پردازش میکند و خروجیها (پاسخها) را ارائه میدهد.
- نظریه طرحواره: توسط فردریک بارتلت معرفی شد و بیان میکند که دانش ما به صورت شبکههای سازمانیافتهای به نام طرحواره در ذهن ذخیره شده و بر تفسیر اطلاعات جدید تأثیر میگذارد.
- نظریه سطح پردازش: این نظریه توسط کریک و لوکهارت ارائه شد و استدلال میکند که قدرت حافظه به عمق پردازش اطلاعات در حین یادگیری بستگی دارد.
| توضیح تخصصی | نقش در ذهن انسان | مفهوم شناختی |
|---|---|---|
| سیستمی با ظرفیت محدود برای نگهداری و دستکاری موقت اطلاعات | کلید استدلال، یادگیری و دنبال کردن دستورالعملها | Working Memory (حافظه فعال) |
| میانبرهای ذهنی و قواعد سرانگشتی برای سرعت بخشیدن به تصمیمگیری | افزایش سرعت عمل اما با احتمال خطای شناختی | Heuristics (ابتکارات ذهنی) |
کاربرد روانشناسی شناختی در زندگی روزمره چیست؟
کاربرد روانشناسی شناختی به طور ملموسی در ابعاد مختلف زندگی ما نفوذ کرده است. این حوزه به ما کمک میکند تا عملکردهای ذهنی خود را بهبود ببخشیم. اما شاید بپرسید روانشناسی شناختی چگونه به بهبود تصمیمگیری و تمرکز کمک میکند؟ این روش از راههای زیر باعث بهبود تصمیمگیری میشود:
- بهبود تمرکز: درک توجه انتخابی به ما میآموزد که چگونه محرکهای اضافی را فیلتر کنیم. تکنیکهایی مانند ذهنآگاهی ریشه در مدیریت توجه دارند که یکی از موضوعات روانشناسی شناختی است.
- بهبود تصمیمگیری: روانشناسی شناختی با شناسایی سوگیریهای شناختی مانند سوگیری تأییدی که بر تصمیمگیریهای ما تأثیر میگذارد، به افراد کمک میکند تا تصمیمهای منطقیتر و کمخطاتری بگیرند.
- آموزش و یادگیری: این رشته با ارائه مدلهایی از حافظه و یادگیری، به طراحی روشهای آموزشی مؤثرتر و بهینهتر کمک میکند.
- درمان بیماریهای روانی: اسل بنیادین اصلی رفتاردرمانی شناختی (CBT) بر اساس اصول روانشناسی شناختی استوار است و به تغییر الگوهای فکری ناکارآمد میپردازد.
به طور خلاصه، کاربرد روانشناسی شناختی در زندگی روزمره ما را قادر میسازد تا سازوکارهای ذهنمان را بشناسیم و از آنها برای یادگیری سریعتر، ارتباط بهتر و انتخابهای هوشمندانهتر استفاده کنیم.
در زندگی امروزی، درک چگونگی پردازش این اطلاعات توسط مغز، برای پیشرفت و توسعه در زمینههای مختلف، ضروری است. هلدینگ چابک با طراحی محصولات و رابطهای کاربری موفق، مستقیماً به اصول روانشناسی شناختی وابسته است. این هلدینگ با حمایت از استارتاپهایی که از مدلهای شناختی برای سادهسازی تعاملات پیچیده انسان و فناوری استفاده میکنند، به دنبال ایجاد راهحلهایی است که با ساختار ذهن انسان سازگار و کارآمد باشند. برای دریافت مشاورههای تخصصی در این مورد، با کارشناسان ما تماس بگیرید.
منبع:



